کد مطلب:28804 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

شورشِ باقیمانده خوارج












2745. الكامل فی التّاریخ:آن گاه كه نهروانیان كشته شدند، اشرس بن عوف شیبانی در دَسْكره، با دویست تن بر علی علیه السلام شورید و به انبار روانه شد. علی علیه السلام، ابرش بن حسّان را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به نبرد پرداخت و اشرس در ربیع ثانی سال 38 [ هجری] كشته شد.

سپس هلال بن عُلّفه از [ قبیله] تَیْم الرّباب، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان[1] درآمد. علی علیه السلام، معقل بن قیس ریاحی را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را كه بیش از دویست تن بودند، بكشت. قتل اینان در جمادی اوّل به سال 38 [ هجری] رخ داد.

آن گاه، اَشهب بن بِشْر (وگفته شده:اشعث بن بشر) از [ قبیله] بُجَلیه، با یكصد و هشتاد تن شورش كرد و به همان عرصه درآمد كه هلال [ بن عُلّفه] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان نماز گزارْد و به قدر توان، آنان را دفن كرد.

پس علی علیه السلام، جاریة بن قُدامه سعدی (و گفته شده:حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان روانه كرد. پس اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا[2] از منطقه جوخا[3] به نبرد پرداختند و اشهب و یارانش در جمادی ثانی سال 38 [ هجری] از پای درآمدند.

آن گاه، سعید بن قفل تیمی، از [ قبیله] تیم اللَّه بن ثعلبه، در ماه رجب، همراه دویست مرد در بندنیجَین شورش كرد و به درزنجان[4] [/درزیجان]، در دو فرسنگی مدائن، درآمد. سعد بن مسعود به جانب ایشان روان شد و در رجب سال 38 هجری، هلاكشان ساخت.

سپس ابو مریم سعدی تمیمی خروج كرد و به شهرزور درآمد. بیشینه همراهان وی، بندگان عجم بودند و گفته شده كه همراه وی جز شش تن عرب نبودند كه او، خود، یكی از ایشان بود. با وی دویست و به نقلی چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حركت كرد تا به پنج فرسنگی كوفه رسید.

پس علی علیه السلام سفیری نزد وی فرستاد و او را به بیعت و داخل شدن در كوفه فرا خواند. او نپذیرفت و گفت:میان ما، جز جنگ نیست.

آن گاه، علی علیه السلام، شُرَیح بن هانی را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. خوراج بر شُرَیح و یارانش هجوم آوردند و اینان از هم گسیختند و شریح با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی مانده آنان به كوفه درآمدند.

پس علی علیه السلام، خود، حركت كرد و پیشاپیش، جاریة بن قُدامه سعدی را فرستاد. جاریه، خوارج را به فرمانبرداری از علی علیه السلام فرا خواند و از كشته شدن بیمشان داد؛ امّا اجابت نكردند. علی علیه السلام هم به آنان پیوست و دعوتشان كرد؛ امّا ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس یاران علی علیه السلام، آنها را كشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند كه امان خواستند و علی علیه السلام امانشان داد.

در میان خوارج چهل مجروح افتاده بودند كه علی علیه السلام فرمان داد تا ایشان را به كوفه آوردند و مداوا كردند تا بهبود یافتند. قتل آن گروه از خوارج در ماه رمضان سال 38 [ هجری] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ خوارج بودند و از سر بی باكی شان، به كوفه نزدیك شده بودند.[5].









    1. ماسَبَذان، از شهرهای پیشكوه در استان لرستان است كه به آن سیروان گویند و شهری است كهن میان كوه ها و درّه ها، با چشمه هایی كه درون شهر جاری است. (تقویم البلدان:415(
    2. جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیك دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین. (تقویم البلدان:305(
    3. جوخا، نام رودخانه ای است در اطراف بغداد، كه آبادی بزرگی بر كناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است. (معجم البلدان:179/2)
    4. در مأخذ چنین آمده، امّا درستِ آن، چنان كه در أنساب الاشرف و معجم البلدان آمده، درزیجان است كه روستایِ بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر كَسراها به شمار می رفته و نام اصلی اش درزبندان بوده است. (معجم البلدان:450/2)
    5. الكامل فی التاریخ:423/2، أنساب الأشراف:248 - 239/3.